1391/8/16 سه‌شنبه امامزاده مير علي بن الحسين (ع)


مقدمه :
چنانكه مي دانيد اولياء حقيقي و ائمه اطهار عليه السلام هنگاميكه شهادتشان فرا مي رسد و به عالم ملكوت مي پيوندند ، احاطه وجودي آنان براين عالم قويتر و تصرفشان در اين جهان بيش از پيش مي شود .

خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد : (( اي كساني كه ايمان آورديد ، از خدا پروا كنيد و به او توسل و تقرب جوئيد .)) (سوره مباركه مائده آيه 35) كه منظور از اين آيه همان متوسل شدن به نبي اكرم (ص) و ائمه طاهرين عليهم السلام است . پس شفيع قرار دادن و طلب كردن حاجتها از شخصيتهاي بزرگ امري است عقلي ، فطري و شرعي .

زيارت رسمي ، ديرين وسنتي مطلوب است كه از دير باز ميان غالب اقوام متمدن و پيروان اديان الهي متداول بوده است ، در اسلام نيز همه فرق اسلامي زيارت را عاملي براي تعالي روح و عروج انسان و سبكبار ي دروني مي دانند چنانكه زيارت قبر حضرت محمد مصطفي (صل الله عليه وآله و سلم ) را افضل مستحبات مي دانند .

زيارت برقراركردن ارتباط قلبي با حجت خدا و خود را شعاع فيض او قراردادن است .

زيارت ديداري است مشتاقانه و عاشقانه .

زيرا اين سخن خداوند متعال است كه مي فرمايد:هرگز كساني راكه در راه خدا كشته شده اند ،

مرده مپنداريد ، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند .(سوره آل عمران آيه 170)

نوشته حاضر شرحي است مختصر در رابطه ي شخصيتي والا (امامزاده مير علي ابن الحسين (ع) )كه داراي نزديكترين نسب به حضرت رسول (ص) است كه در لارستان مدفون است .

اميد است مجوعه ذيل دستاويزي گردد جهت شناخت و معرفت بيشتر نسبت به اين حضرت و توشه اي جهت آخرت .

فوايد زيارت
زائر در پرتو فيض معبودش ، در محل زيارت ، راز دل برمي گشايد ، اندوه دل سبك مي كند ، و با آب جانبخش اشك ، زنگار از روي آيئنه زندگي زدوده و با كوهي از غم و مشكلات مادي و معنوي به زيارت رفته و با نشاطي معنوي و دفع حوائج ديني و دنيوي برگشت مي كند .

زيارت ، حالت خضوع و فروتني را در انسان پرورش مي دهد . در خلوتگه دل و در ميعادگاه زائر،اسباب انابت و شور توبه براي زائر فراهم مي شود .

زيارتهاي وارده ، انسان را با مفاهيم و معارف غني اسلامي آشنا مي سازد و ارتباط با خد ا و ولي خدا و روحيه ي شهادت طلبي و حقيقت يابي را در انسان بالا مي برد .

با توجه به اين مطلب كه بخشي از زيارت دعاست و انسان در حالت دعا ، احساس آرامش و آسايش را مي نمايد كه خوشبختي به معناي واقعي كلمه جز آرامش دل نيست اما بايستي توجه نمود كه زيارت حقيقي آنگاه تحقق مي يابد كه با شرايط خاص خود و آداب ظاهري و باطني انجام گيرد .

آداب زيارت كه از شرايط كمال و نشانه برقراري  ارتباط بين زيارت كنند ه و زيارت شونده است بيانگر معرفت و شناخت زوار محسوب مي شود اين آداب بسيار زياد است. زيارت خاص ائمه الهدي (ع) كه در اين جا مختصراً از كلام شريف شهيد اول و به نقل از علامه مجلسي ذكر مي شود .

اول : از آنها غسل است كه پيش از ورود به آستان شريف متبركه  بايستي بجا آورده اين غسل با خضوع و خشوع توام باشد و لباس پاك و تميز خود را پوشيده و خود را معطر نمايد . در وقت رفتن به حرم مطهر زنان (لسان ) را به زمزمه تسبيح مشغول كرده (داشته ) و به صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد دهان را معطر نمايد و از كلام بيهوده بپرهيزد .

دوم : قبل از ورود به آستان متبركه بر درب آن ايستاده و با خلوص نيت و از روي نياز اذن دخول را قرائت نمايد .

سوم : هر گاه داخل (وارد ) حرم مي شود پاي راست را مقدم داشته و در موقع خروج پاي چپ را جلو گذارده و در شرايطي كه مزاحمتي براي ديگر زوار فراهم نگردد تلاش كند كه خود را به ضريح مبارك رسانيده و به آن چسبيده و ببوسد ضريح را .

چهارم: در حال زيارت رو به ضريح مطهر و پشت به قبله بايستد و بعد از زيارت طرف راست صورت خود را بگذارد روي ضريح و در حال تضرع دعا كند و پس از آن طرف چپ صورت را بگذارد و ضريح مبارك را بخواند و خداوند را به حق خودش و به حق صاحب قبركه اورا مستحق شفاعت نمايد سپس در بالاي سر رفته و رو به قبله دعا كند و زيارت مخصوص حرم را بخواند .

پنجم : بعد از زيارت دو ركعت نماز در بالاي سر حرم شريفه بجا آورد و بعد از آن دعا كند در امور دنيوي و اخروي براي خود و ديگران و بواسطه آنكه دعايش زودتر مستجاب شود و صاحب قبر شريف را واسطه خود قرار دهد .

ششم : آياتي از كلام الله مجيد نزد ضريح مباركه تلاوت نموده و ثواب آنرا به پيشگاه آن بزرگوار هديه نمايد .

هفتم : در همه حال با حضور قلب باشد و شرايطي براي خود فراهم نكند كه اين حضور قلب ضايع گردد و در حد امكان در حال توبه و استغفار از گناهان پيش باشد.

هشتم : زيارت كننده بعد از زيارت براي احترام صاحب قبر شريف در بيرون رفتن پشت به آن ننموده و بطور رو به ضريح و پشت به درگاه تاآنجا كه ضريح ديده مي شود حركت كند .

نهم : به مستحقين و محتاجاني كه در آستان شريف گرد آمده اند انفاق نمايد چرا كه در آن مكان صدقه داراي ثواب مضاعف است و به زواري كه حاجتي داشته باشند به كمال رافت و ملايمت با آنها رفتار نمايد و در موقع حوائج آنان بكوشد .

دهم : منكرات و حتي ترك اعمال مباحي كه ايجاد مزاحمت براي ديگران كند .

يازدهم : در صورتي كه نماز جماعتي برقرار است نماز جماعت را بر زيارت مقدم داشته و از فيض جماعت غافل نشود .

دوازدهم : پرهيز از اعمال مباحي كه در شأن مكان مقدس نباشد از جمله صحبت كردن اضافي ، سيگار كشيدن و روشن كردن تلفن همراه و غيره .

شرحي مختصر بر  زندگاني امامزاده شهيد ، گنبد سبز (ع) لار :
و ديگر بار ، سخن از انساني است برگزيده .

انساني كه نه به تعبير شاعرانه ، بلكه به واقع ، قلم را ياراي توصيف او نيست .

او كه برتر از وصف ، برتر از انديشه و والاتر از جوهر كلام بود او كه به شگفتي شكوفيد و با معياري ديگر زيست و به گونه اي ديگر ماند و با حالتي برتر رفت .

انساني كه شكوه و استواري كوه ، نرمخويي و زلالي آب ، خروشندگي صاعقه ، گرمي آفتاب ، گستردگي درياها ، سادگي و صافي كوير و پاكي ملكوت خدا ، همه و همه را يكجا در وجود خويش داشت .

در خانواده يكي از فرزندان برومند امام سجاد (ع) بنام حسين ، حدوداً بعد از سپري شدن 146 سال از هجرت نبوي فرزندي ديده به جهان گشود كه به تبرك نام جد بزرگوارش او را علي خواندند .

دوران حيات آن بزرگوار را مي توان به دو بخش كلي تقسيم كرد : الف ) از بدو تولد تاسن 63سالگي     ب) از 63 سالگي تاشهادت (103سالگي )

از بخش اول دوران حيات آن حضرت اطلاع دقيقي در دسترس نيست بنا به شواهد و قرائن ، احتمالاً اين دوره در مدينه منوره و حجاز سپري شده است . عمر پر بركت و طولاني آن حضرت (قريب 103 سال) اين سعادت را نصيب ايشان كرد كه حياتش مصادف با دوران زندگاني امامان معصوم حضرت امام جعفر صادق (ع) تا امام حسن عسكري (ع) باشد . مهاجرت آن حضرت به سمت ايران احتمالاً به تبعيت هجرت امام رضا(ع) بسوي ايران بوده است . با انجام اين هجرت دومين دوره زندگي آن حضرت آغاز گرديد .

لارستان درآن زمان تحت سلطه اديان يهودي وزرتشتي قرار داشت .برخي از لارستانيها كه آوازه اسلام را شنيده بودند ، نيز در مذهب حقه تشيع نبودند . لذا بر آن حضرت واجب شد كه با سختي فراوان از حرم اجداد بزرگوارش دل كنده و جهت ارشاد مردم و ترويج تشيع رنچ سفر را بر خود هموار نموده و با خيل عظيمي از ياران و همراهان از مدينه بسوي لار هجرت نمايد.

گسترش تشيع در جنوب ايران از سواحل خليج فارس تا اصفهان آن زمان ، به زحمات آن حضرت و ياران صديقش وابسته است تا آنجا كه علاوه بر يارانش ، شش فرزند ذكوري كه از زهرا دختر عموي گرامي خود داشت بنام هاي حسين ، احمد ، علي ، موسي ، حمزه ، محمد جهت ترويج تشيع به اطراف لار فرستاده كه همگي در اين راه جان خود را از دست داده و به درجه رفيع شهادت رسيدند .

آن حضرت گذشته از شش فرزند پسر ، دو دختر بنامهاي فاطمه و زينب نيز داشت آن بزرگوار از حيان قدرت بياني برخوردار بودند كه باقوه استدلال و گفتگو حتي يهوديت ،كه مظهر سرسختي و لجاجت اند  تسليم شده و به مذهب علوي گرويدند لذا يكي از القاب ايشان معجزه كلام بود . آن حضرت گذشته از تبليغ دين به امر آباداني و دنيوي مردم نيز مي پرداختند و نيازمندان به آباداني و عمران شهر و پيرامون آن پرداخت و بناهاي زيادي از جمله مساجد ، آب انبارها، قنوات و غيره از خود به يادگار گذاشت .

آن حضرت درك كاملي از جمعه و جماعت داشته وتاكيدي وافر بر ايجاد جماعت داشت تا آنجاكه در عين كهولت سن و با وجودي كه از عمر شريفش بيش از يك قرن سپري شده بود (103سال ) همواره رهبري جمعه و جماعت را به عهده داشت .

بعد از اينكه آن حضرت 40 سال در لار اقامت نمودند و زحمات و مشقات فراواني را متحمل شدند ، در نماز صبح پنجم شوال سنه 249 هجري قمري هنگامي كه سر مباركش از سجده دوم جهت سلام برداشت جلادي خون آشام شمشير خود را از ينام بيرون كشيده ، بر پيكر منورآن بزرگوار وارد ساخته و همچون جد بزرگوارش مولا علي (ع) در محراب عبادت به فيض شهادت نائل آمدند .

پيكر مطهر آن بزرگوار با عزت و احترام خارج از وصفي در كنار كوه اژدها پيكر در مسجدي كه در محراب آن به لقاء حق شتافته بود ، دفن شد . آن شخصيت بزرگوار بيش از يك قرن به اسلام و مسلمين خدمت نمود و تشيع شدن ناحيه جنوب كشور به ويژه از سواحل خليج فارس تا نواحي اصفهان به زحمات آن مولا و يارانش وابسته است ، لذا بر ما واجب است كه همواره نام و ياد آن حضرت را در خاطره ها زنده نگه داريم و بر سر زبانها جاري سازيم .

نوشتار فوق كلاً برگرفته شده از سنگ نوشته اي است كه بطور معجره آسا در هنگام بازسازي حرم مطهر آن حضرت در هفدهم بهمن ماه 1377 مطابق شوال المكرم 14 كشف شد ، كه بر روي آن 14 بيت شعر نوشته شده و دور تا دور آن از ضخامت نيز به نثر  اطلاعاتي در باره آن حضرت نوشته شده است .

تاريخ اين سنگ نوشته ،972هجري قمري است و شاعر اشعار ، سيد معين الدين بوده اند و ذكر شده كه اصل مطلب از سنگ نوشته اي ديگر كه اشعار روي آن عربي و در وصف آن حضرت بوده گرفته شده است حال اين سنگ نوشته كجاست الله اعلم . اما كارشناسان در مورد علل مخفي بودن چنين سنگ نوشته اي تاكنون دلايل متعددي ذكر نموده اند كه قابل قبول ترين آنها مربوط به جريان حمله اشرف افغان به لار و مقاومت لاري ها به رهبري سيد عيسي و گرفتن تلفات از افاغنه مي دانند اما الله اعلم .

بعد از شهادت امامزاده اعظم حضرت مير علي بن الحسين (ع) در سال 249 هجري قمري آرامگاه آن بزرگوار محل زيارت شيفتگان اهل بيت و محلي جهت آرامش و تمكين روحي ورواني مردم بود . و به پاس خدمات آن مولا به شريعت ، مردم قدر شناس لار ، قبه و بارگاهي براي آن حضرت ساختند. قداست حضرت مير علي بن الحسين (ع) براي مردم منطقه بسيار زياد بود و پير و جوان، ارباب و رعيت  تاجر و كشاورز ، همه و همه وظيفه خود مي دانستند كه حرمت حريم آن حضرت را نگه دارند در صورتي كه به هر علت مظلومي پيدا مي شد كه نمي توانست داد خود را بستاند با بست نشستن در آستان آن حضرت به هدف خود مي رسيد چرا كه به احترام صاحب قبر شريف ، همه وظيفه خود مي دانستند كه در پي گيري كار او بكوشند و تا حل مشكل دست بردار نباشند.

شرايط اقليمي نه چندان مناسب ، خشكساليهاي مكرري را همواره براي لارستان به ارمغان داشته هنوز پيرمردان زيادي در قيد حياتند كه خاطراتي خوش از خواندن نماز باران و دعا در صحن آن حضرت دارند كه خيلي زود سيراب از باران رحمت الهي شده اند.

وضعيت بهداشتي و تغذيه مناسب ، شرايط شيوع بيماريهاي واگير فراگير همچون وبا ، حصبه، طاعون و غيره همواره مهيا بوده است و مردم منطقه راهي جز شفيع قرار دادن آن حضرت به پيشگاه خداوند جهت رفع اين بلايا نمي دانستند و واقعا حاجت روا شده و شفا يافته اند .

با توجه به موقعيت جغرافيايي شهر لار و زلزله خيز بودن منطقه ، همواره شهر مورد تهاجم بلاياي طبيعي و انساني قرار گرفته و تخريب و بازسازي شده است. در اين بين مرقد مطهر آن حضرت نيز از اين قاعده مستثني نبود . از بازسازي هاي مكرر صحن و بارگاه آن حضرت اطلاع دقيقي در دسترس نيست.اما بنا به سنگ نوشته اي كه در بالاي سر مرقد مطهر آن حضرت نصب بود كه عينا در بخش اشعار ذكر مي گردد  در سال 1072 هجري قمري توسط محمد علي بيگ يك تعمير كلي انجام گرفت و گنبد و بارگاه آن حضرت باقي بود و با گذشت زمان و طي زلزله هاي مخرب گنبد مرتفع و شلغمي شكل اين بارگاه تركهايي يافته بود كه چهار ترك آن كاملاً واضح بود و اين مسئله همچنان باقي بود تا اينكه قريب 60 سال قبل در يك حادثه اتفاقي طالبان از متمكين لاري با اصابت گلوله شديد مجروح شدند. با توجه به امكانات بسيار محدود پزشكي آن زمان و شدت جراحت احتمال زنده ماندنش كم بود ولي با توسل به امامزاده معجزه وار شفا يافت لذا بر خود واجب دانست كه به تعمير گنبد آن حضرت همت گمارد . قضيه چگونگي تخريب و نحوه تعمير و كراماتي كه در اين بين معماران و استادان ، كارگران و مردم ديده و شنيده اند شرحي است طولاني كه در اين مختصر نگنجد و به مجالي ديگر بسپاريم.

و از سال 1363 با طراحي خيابان امامزاده توسط شهرداري محترم لار قضيه بازسازي امامزاده مطرح شد كه توسط خيرين و بودجه خود امامزاده به صورت پراكنده و مختصر تعميراتي انجام شد. و با همت خير انديش معروف مرحوم حاج محمد جانشاه كه خود در صحن مقدس امامزاده مدفون است و سعي و تلاش ورثه محترم آن مرحوم علي الخصوص جناب حاج ماندن استوار و رضا استوار با خريد اراضي پيرامون و تحت نظارت مهندسين مجرب به ويژه مهندس معرفت با طراحي زيبا ، بازسازي كامل انجام گرفت كه فاز اول آن در سال 1382 به اتمام رسيد و فازهاي بعدي آن از جمله اتصال به خيابان اصلي ، پاركينگ، زائر سرا ، مدرسه علميه ،‌كشتارگاه، مهمان پذير حرم ،‌ سفر خانه و غيره مي باشد كه مطالعات اوليه آن به اتمام رسيده است. اميد است كه در آينده اي بسيار نزديك شاهد اجراي آنها باشيم.

زيارت امامزاده واجب العظيم السلطان مير علي بن الحسين (ع) در پايين پاي مبارك آن حضرت در هنگام ورود به روضه مقدس آن حضرت و به محض ديدن ضريح مطهر :

الهم صلي علي محمد و آل محمد     بسم الله الرحمن الرحيم

السلم علي الجرك المصطفي . السلام علي ابيك المرتضي السلام علي جدتك خديجه كبري . السلام علي امك فاطمه الزهرا (س) السسلام علي السيدين امامين الحسنو الحسين سيدي شباب اهل الجنه. السلام علي النفوس الفاخره و بحور العلوم الذاخرة شفعايي في الاخرة اوليايي عند عود الروح الي العظام الناخره ائمة الخلق و ولاة الحق . السلام عليك ايها الشخص الشريف الطاهر الكريم. اشده ان لا الا الله وحده لا شريك له و ان محمد (ص) عَبده المصطفي و انا علياً المرتضي و ان الايمة من ولده الي يوم الدين نعلم لذالك المعتقدون و في النصر هم مجتهدون . السلام عليكم و علي ارواحكم و علي اجسادكم و علي اجسامكم و علي شاهدكم و علي غائبكم و علي اولكم و علي آخركم و علي ظاهركم و علي باطنكم و لعنة الله علي اعدائكم و علي قاتليكم و علي غاصبيكم و علي غاصي حقوقكم و ارثكم الي يوم القيامة. السلام عليك يا مولاي يا مير علي بن الحسين ابن امامنا سيد الساجدين كن شفيعي و شفيع ولدي بحقك و بحق آبائك الطاهرين و رحمة الله و بركاته.

زيارتنامه مخصوص  حضرت مير علي ابن الحسين (ع) گنبد سبز لار :
در بالاي سر حضرت و رو به قبله خوانده شود و بعد از ذكر دعا و صلوات و حاجات خود را از خدا خواسته و ايشان را شغيع خود قرار داده دو ركعت نماز زيارت در بالاي سر حضرت بجا آورد .

السلام علي آدم صفوة الله ، السلام علي نوح نبي الله. السلام علي ابراهيم خليل الله . السلام علي موسي كليم الله السلام علي عيسي روح الله السلام عليك يا رسول الله . السلام عليك يا خير خلق الله . السلام عليك يا صفي الله. السلام عليك يا محمد بن عبد الله خاتم النبيين السلام عليك يا امير المؤمنين علي ابن علي الطالب وصي الرسول الله . السلام عليك يا فاطمة سيدة نساء العالمين . السلام عليكما يا سبطي الرحمة و سيدي شباب اهل الجنة السلام عليك يا علي بن الحسين سيد العالمين و قرة عين الناظرين السلام عليك يا محمد بن علي باقر العلم بعد النبي . السلام عليك يا جعفر بن محمد الصادق البار الامين . السلام عليك يا موسي بن جعفر الطاهر الطهر . السلام عليك يا علي بن موسي الرضا المرتضي السلام عليك يا محمد بن علي التقي . السلام عليك يا علي بن محمد النقي الناصح الامين . السلام عليك يا حسن بن علي السلام علي الوصي من بعده . السلام علي بقية الله في الارضين صاحب الزمان صلواتك الله و سلامه عليه و عليهم اجمعين. السلام عليك ايها السيد الزكي و الطاهر الصفي السلام عليك يا مولاي يا مير علي بن الحسين ابن امامنا السيد الساجدين (ع) السللام عليك و علي روحك الطيب. السلام عليك و علي جسدك الطاهر و علي بدنك اللطيف . الهم استجب لنا فتقله بكرمك و عزتك و برحمتك يا ارحم الراحمين و صلي الله علي محمد و آله اجمعين.

زيارتنامه اي كه در آستان متبركه منوره مولا مير علي بن الحسين بن الامام السجاد(ع) در هنگام خروج از صحن و ضريح حضرت قرائت مي شود.

اللهم صلي علي محمد و آل محمد .   بسم الله الرحمن الرحيم

السلام عليك ايها السيد الزكي الطاهر الولي والداعي الحفي اشهدا نك قلت حقا و نطقت حقا و صدقا و دعوت الي مولاي و مولاك علانيةو سراً فاز متبعك و نجي مصدقك و ناب و خسر مكذبك و لمتخلف عنك اشهد لي بهذه الشهاده لا كون من الفائزين بمعرفتك و طاعتك و تصديقك و اتباعك و السلام عليك يا سيدي و ابن سيدي انت باب الله الموتي منه و المأخوذ عنه .اتيتك زايرا و حاجاتي لك مستودعاً و ها انا ذا ستودعك ديني و امانتي و خواتيم عملي و جوامع املي الي منتهي اجلي و السلام عليك يا مولاي يا امير علي بن الحسين ابن امامنا سيد الساجدين (ع) كن شفيعي و شفيع والدي بحقك و بحق ابائك الطيبين الطاهرين و رحمة الله و بركاته.

بسمه تعالي

السلام عليك ايها الشهيد يا ميرعلي بن الحسين ابن امامنا سيد الساجدين (ع)

مندرجات سنگ نوشته مكشوفه مربوط به شرح حال امامزاده

حضرت مير علي بن الحسين بن السجاد (ع)

اگر اين آغا در لار نبود از گمبرون تا صفايان يكنفر شيعه نبود

ز سيد مير علي مدحت چه گويم                                                  كه چون جدش بود خير الانام او

بود زهرا ام باب جدش                                                                كه طفلش از عمر شد ناتمام او

زتزويجات بن خطاب ملعون                                                        كه بر رغم نبي برداشت گام او

تسنن پر شداطراف بنادر                                                              پي ارشاد اين قوم ظلام او

شدش واجب كه آيد از مدينه                                                       بسوي لار بس باالتزام او

به عمر شصت وسه در اين بلد شد                                                اقامت كرد چل سال تمام او

تشيع كرد تجار بنادر                                                                  زارشادش كه بد معجز كلام او

تشيع كرد او افراد چدها                                                              بنا ها ساخت از سهم امام او

بسي مسجد كاريز و بركه                                                            همه كرده بپازين اهتمام او

حسين و احمد وموسي و زينب                                                      علي و حمزه والامقام او

محمد فاطمه فرزند دارد                                                             ز زهرا دختر عم كرام او

نماز، صبح بود و پنج شوال                                                            چو سر برداشت از بهر سلام او

شهيدش كرد جلادي به محراب                                                   چو شمشيرش برون كرد از نيام او

بر اين ابن الحسين سال شهادت                                                    بود ز اولاد سجاد الامام او

بحروف ابجد سال 249

اين اشعار توسط فرزندش به عربي سروده شده بود كه توسط سيد معين الدين در اين تاريخ به پارسي برگردانده شد 972 من الهجره النبويه.

به عهد شاهنشاه صاحب قرآن                                             خور گيتي افروز برج امامت

سليمان كه بر جبهر مهرو كيوان                                             بود از علاميش نور علامت

گرانمايه گوهر محمدعلي بيگ                                               نهال رياض جلال و فحاست

شدش رهنما نور توفيق ياري                                                 به تاسيس اين بقعه تا در قيامت

بود شافعش مصطفي در مقامي                                            كه لرزند خاصان زهول غرابت

علي حسين ابن السجاد گردد                                              وسيله كه باشد بخلدش اقامت

پي سال تاريخ روشن ضميري                                                بگفتا بود (( در درج كرامت ))