1391/8/15 دوشنبه مقدمــه ( لارستان ميراث دار جنوب )


لارستان كهن يا ايراهستان پارينه سرزمين وسيعي بوده كه به طول 57 فرسنگ بعرض 45 فرسنگ وبا مساحت تقريبي 126000 كيلومتر مربع در ساحل خليج فارس واقع وبه پنج بخش بزرگ تقسيم شده ودر حدود چهار صد آبادي داشته. مركز اين منطقه شهر لار در 366 كيلومتري شيراز در جنوب شرقي فارس قرار گرفته است. نام لار بين مورخين به اشكال گونا گوني از جمله : كجاران – كلال- آلار- ايراهستان- خوزيهزستان- خوچهرستان  ثبت شده است .

شهر لار در آغاز به نام لاد خوانده مي شده است واين شهر از طرف كيخسرو به گرگين ميلاد پهلوان تاريخي سلسله كياني تفويض شده بوده است وفرزندان  گرگين  ميلاد در اين منطقه تا قرنها بعد حكومت  داشته اندو سلسله پادشاهان ميلادي را كه پادشاهان محلي لار بوده اند تشكيل داده اند. آخرين آنها ابراهيم خان دوم بود كه در سال 1010 ه ق مغلوب شاه عباس صفوي گشت وقلمرو حكومت وي تابع حكومت مركزي ايران شد . از نام اين شهر كلمه لارين larin گرفته شده، لارين سكه معروف ورايج در قرون شانزدهم تا نوزدهم ميلادي بوده كه در تمام اقيانوس هند وخليج فارس وآسياي ميانه شهرت و رواج داشته است. سكه مذبور در شهر لار ضرب مي شده است سر توماس هربرت از اين سكه وجاي ضرب آن در نزديكي بازار شهر لار ياد مي كند.

كلمه هاي لاري ولاريات نيز كه نام سكه هايي بوده است كه در جزاير سيلان وهندوستان و جزايرمالايو  و قسمتي از آفريقا و بصره و شهر هاي ديگر بين النهرين  و قلمرو حكومت عثماني وسواحل مديترانه رواج داشته از نام اين شهر گرفته شده است. اگر پرده فراموشي از روي اين مرزوبوم كهن سال بر گرفته شود به گوش دل شيهه اسبان دلاوران وچكاچك گرزهاي گران آنان را در همه جا خواهيم شنيد وهزار ها آتش مهر نياكان خود را به چشم دل افروخته خواهيم ديد. آتشكده معروف آذر فرنبغ ( آتش فره ايزدي ) در كاريان كه امروزه كاخ فروريخته اش در لارستان است روزي از زيارتگاههاي بزرگ ايران بوده بنا به سنت كهن آنچنان كه در نوشته هاي پهلوي آمده اين آتش از براي پشتيباني گروه موبدان ودانايان از آسمان فروفرستاده شد، چنانكه آذر گشنسب درشيز( آذربايجان) آتش پادشاهي، نگهبان رزميان بود و آذر( برزين مهر ) در ريوند خراسان( ابر شهر= نيشابور) پشتيبان طبقه كشاورزان بود. در ميان هزارها پرستشگاه ايران باستان، اين سه آتشكده را كه هريك به طبقه از گروه سه گانه ايران باز خوانده مي شده، بزرگ وگرامي مي داشتند وهريك از اين سه آتشكده رونق خاصي داشت وهمه جفرافيا نويسان قرون وسطي آنهارا ياد كرده اند. ابن الفقيه همداني در كتاب البلدان از آتشكده كاريان ياد كرده گويد، نارجم الشيذ همان است كه آذر خره خوانند. اين آتش خوارزم بود. انوشيروان آنرا به كاريان آورد.آنگاه كه تازيان چيره شدند،ايرانيان از بيم اينكه اين آتش خاموش شود، بخشي از آن برگرفته در فسا در پرستشگاهي فرونهادند وبخشي ديگر را همچنان در كاريان بجاي گذاشتند، تا اگر بخشي از اين آذر بدست دشمن افتاده خاموش گردد ، بخشي ديگر همچنان روشن بماند. لارستان در پارينه سرزميني با نام ونشاني بود. سيراف در كرانه درياي آن ، بندرگاه بزرگ و مراكز داد و ستد و رفت وآمد كشتيها ميان ايران وهند بود اينجا يادگار ديرينه ايران زمين درسينه پهن دشت كاريان هنوز در دل خاك وبرتن آتشكده آذر فرنبغ بر جاي مانده مرور گذشته هاي بسيار دور را در پيكر خويش دارد.

قلعه قدمگاه ،چهارطاقي محلچه ، غار بن بو، تپه ماقبل تاريخ جنوب لار وجاده اي مربوط به دوره ساسانيان كه به لار منتهي مي شده است . آثار بجامانده از عهد پيش از اسلام گواهان خاموش از كهنسالي اين مرزوبوم اند كه در مقابل تكانهاي مكرر زلزله پابرجا ايستاده اند. از آثار دوران اسلامي بازار قيصريه ، باغ نشاط، پير سرخ، كاروانسراي عباسي بيانگر بزرگي وآبادي اين خطه در طول گذر زمان مي باشد. زبان لاري اين ميراث تنها پيوند ناگسستني بين مردم اين خطه است در هر كوي برزن رواج دارد وسبب نزديكي قدمت وجدايي ناپذيري مردمان خونگرم اين سرزمين است . از آنجا يي كه گذشته چراغ راه آينده است اميد كه با افزودن آگاهي از پيشه كهن خويش وعنايت حق بتوان بار ديگر آينده اي پر افتخار آفريد وبرتارك دنيا درخشيد. به اميد ايراني آباد وسربلند.